فقط دعا كنید پدرم شهید بشه!
خشكم زد. گفتم دخترم این چه دعاییه؟
گفت:آخه بابام موجیه!
گفتم خوب انشاالله خوب میشه،چرادعاكنم شهید بشه؟
آخه هروقت موج میگیردش و حال خودشونمیفهمه شروع میكنه منو
و مادر و برادر رو كتك میزنه! ،امامشكل ما این نیست
گفتم: دخترم پس مشكل چیه؟
گفت: بعداینكه حالش خوب میشه ومتوجهمیشه چه كاری كرده.شروع
میكنه دست و پاهای همهمون را ماچمیكنه و معذرت خواهی میكنه
حاجی ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمونرا ببینیم
حاجی دعاكنید پدرم شهید بشه.
آنچه باید درباره عملیاتبدر» بدانیم
با خواندن هر جمله از پیام، قدری ازنگرانیها کاسته میشد. پیام که به انتها رسید، ناامیدیها و افسردگیها همه ازبین رفته بود. چهرهها باز شده و صحبتها بین فرماندهان برای ادامه کار، آغاز شد.
گروهجهاد و مقاومت مشرق - این روزها همزمان با سی امین سالگرد عملیات سرنوشت ساز اما ناموفق بدر» است که به خاطر مظلومیت رزمندگان اسلامو تلاشی که در شرایط کاملا سخت و جانفرسا برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده،کردند، نام آن ماندگار شده است. به این انگیزه نگاهی مشروح به آنچه در جریناعملیات و در سال 63 رخ داد، انداخته ایم.
در ماههایپایانی سال 63، جنگ از لحاظ نظامی و ی به بنبستهای بزرگی رسیده بود.فشارهای ی از یک سو به کشور وارد بود و از سوی دیگر مدتها بود که در جبههنظامی، حرکت قابل توجهی انجام نشده بود.
حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی، فرماندهعالی جنگ از فرماندهان جنگ خواسته بود یک عملیات پیروز انجام دهند تا جنگ را ختمکند. او معتقد بود جهان آماده است تا کنار رفتن صدام را بپذیرد. او همچنین عملیاتیرا مناسب میدانست که از خیبر» موفقتر باشد.
امکان عملیات در زمینهای باز وجود نداشت، چرا که ایران از نظر زرهی دروضعیت خوبی قرار نداشت و برعکس، عراق، قوای زرهی بسیار قدرتمندی را تدارک دیدهبود. هور از هر نظر خصوصا شناساییهایی که انجام شده بود، برای عملیات مناسبتر وعاقلانهتر بود. اگر چه عراق در منطقه هور هم هوشیار شده و موانع زیادی را در آنایجاد کرده بود.
محسن رضایی درباره اوضاع آن روزها میگوید: مابه هر قیمتی میبایست میجنگیدیم. ترمز در جنگ، فرو رفتن در یک منجلاب را به دنبالداشت.
درباره این سایت